حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود ،
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ،
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه ،
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود .
زآن روزی که سیلی خورد زهرا
سیه شد روزگار اهل معنا
شنیدم زعارفی که می فرمود
حکم فرج را کند زهرای سیلی خورده امضا
ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم..........محتاج عطا کر م فاطمه ایم
عمریست که ازداغ غمش سوخته ایم.........دلسوخته عمر کم فاطمه ایم
فاطمه رمز علی بود علی می داند
نام او حرز علی بود علی می داند
فاطمه مادر شیعه است علی می داند
دست او بر سر شیعه است علی می داند
فاطمه جان علی بود علی می داند
جان به قربان علی بود علی می داند
فاطمه عطر وگلاب است علی می داند
شافع روز حساب است علی می داند
فاطمه سوره ی عشق است علی می داند
رمز مستوره ی عشق است علی می داند
فاطمه یعنی نیاز عالمین
فاطمه یعنی حسن یعنی حسین
فاطمه یعنی تمام سرنوشت
نیم لبخندش بود باغ بهشت
سینه بی عشق زهرا برزخ است
شم بی اشک به زهرا دوزخ است
ای خوش آن دیده که دریا می کند
اشک خود را وقف زهرا می کند
مهدی جان جمعه ای دیگر آمد و رفت اما تو نیامدی....
تو را به مادرت زهرا (س) بیا....
الا که راز خدایی خدا کند که بیایی
اللهم عجل لولیک الفرج